سایه ی من (جلد دوم) به قلم زهرا باقری
پارت سیزده
زمان ارسال : ۴۱۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 8 دقیقه
همزمان با من چند نفر دیگه هم وارد مسجد شدن و دو نفرشون باهام احوالپرسی کردن. از حالت حرف زدنشون مشخص بود که منو میشناسن و برای همین تحویلم گرفتن. بقیه فقط یه نگاه بهم انداختن و بدون سلام کفشاشونو درآوردن و رفتن داخل.
عجیب بود که با وجود جاک ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
آمنه
00این که هر سری میلاد میره مسجد یا***زاده اصلا حس خوبی نمیگیرم حس میکنم به چوخ قراره بره